ول کن جهان را قهوه‌ات یخ کرد

دیشب به خودم یه جایزه دادم
انیمیشن ماشین ها ۱ رو دیدم ، پفک و چیپس هم داشتم. بعد مدتها انیمیشن دیدن حالمو جااورد، برام جدید بود بااینکه قبلا دیده بودمش، احتمالا بعد از کنکور ۲و۳شو با روشن و یاس ببینم . البته اگه دوقلوها بذارن
الان خواستم درس بخونم، بدنم کوفته‌است‌. صبحی هم اسهال داشتم ، فکر کنم بخاطره چیپس وپفکس . از دماغم درومد.
الان یک ساعته ک درس نمیخونم:( قهوه هم خوردما ولی کسلم، پی ام اسم هم هستش
تو این دوران یه حسایی میاد سراغم، بخصوص اینکه از مردهای دورم بشدت بیزار میشم:( نمیدونم بخاطره پی‌ام‌اسمه یا واقعی‌ هست حسم!!
یکی دوبار ب تتل فکر کردم ، چرا ازم بیخبره؟! کلا از چشمم افتاده، دلم میخواد یه آدم پرفکت بیاد تو زندگیم که یه جور دیگه دوستش داشته باشم و کنارش خسته نشم و وقتی نبینمش بعد مدتی دلم تنگش شه.
چند وقتیه ک ب موضوع لوندگی و زنانگی ها فکر میکرنم، من چرا ازین دخترا نیستم؟ باید بعد از کنکور این اپشن رو به شخصیتم اضافه کنم، این از زیبا بودن هم مهمتره:)
اجی ر اینا بالاخره قراداد مطبشون بستن و میان شیراز، براشون خیلی خوشحالم، خیلیاا، بخصوص اجی ر
این روزا حال اجی ن منو ناراحت میکنه
همش فکر میکنم شوهر خواهرام برای خواهرام کافی نیستن و خواهرام حیف شدن:( این موضوع منو غمگین میکنه، میخوام بش فکر نکنم و همینجا چالش کنم و تمام .
الان باید برم ویدیو دیجیتال ببینم و معماری و سیگنال بخونم
خداجونم لطفا لطفا بهم انرژی و توان درس خوندن بده :*

+ تــاریـخ ۱۴۰۳/۰۸/۱۶ ساعـت 2:52 به قـلـم |